من غزل هستم(اسم مستعارم ) با همسرم تو یک گوشه دنیا زندگی می کنیم. وقتی اومدم اینجا همه چی برام جدید بود .از زندگی مشترکم که اینجا شروع کردم تا درس و دانشگاه و محیط بیگانه .تقریبا تجربه ای برای هیچ کدومش نداشتم و تنهایی که تازه داشت روش رو به من نشون می داد. من کلا ادمی نیستم که بشینم و درد دلم رو واسه کسی تعریف کنم واسه همین معمولا دنبال راه حل مشکلاتم تنها می گردم .همیشه وقتی کتاب می خریدم چشمم دنبال اونایی بود که بر اساس تجربه واقعی نوشته شده بود و یا اینکه زندگی نامه بود .تا اینکه مدتی با وبلاگ های مختلف آشنا شدم .و تصمیم گرفتم از زندگیم بنویسم هم برای خودم به یادگار بمونه .هم اینکه شاید یکی مثل من که شاید واسه ساده ترین چیزها تو اینترنت می گشتم گذرش به اینجا بخوره و بتونه استفاده کنه. _____________________________________________________ توضیحات بالا مربوط به زمانی هست که من این وبلاگ رو شروع کردم .تا مدت ها این وبلاگ عمومی بود ولی یه روز من احساس کردم که دیگه با عمومی نوشتن راحت نیستم و ترجیح دادم که وبلاگم رمز دار باشه ...اگه کسی دوست داشت و علاقه داشت می تونه برام پیغام بفرسته و در صورتی که خودش هم مثل من وبلاگی از روزهاش و خاطراتش داشت حتما براش رمز رو خواهم فرستاد ... امیدوارم که احساس من رو به عنوان نویسنده این وبلاگ درک کنید .