افکار قبل از خواب

همه اون چیزهایی که قبل خواب بهشون فکر میکنم. میشه گفت یه جور روزمرگی نویسی

افکار قبل از خواب

همه اون چیزهایی که قبل خواب بهشون فکر میکنم. میشه گفت یه جور روزمرگی نویسی

3

یعنی واقعا به فکرت نمیرسه وقتی 15 دقیقه قبل من میخواستم یه کاپشن 200 تومنی برات واسه کادو بگیرم، الان نگی این چتر (7 تومن) رو بردار اینم کادوی من به تو؟!!!!


آدم هر چقدر هم نخواد مادی باشه خوب بش بر میخوره دیگه :(





2

عجب برنامه مزخرفی هست اینXEffect.در مورد اینه که یه زوجی که قبلا با هم دوست بودن و حالا از هم جدا شدن و هر کدوم دوست دختر/پسر جدید دارن رو دوباره با هم روبه رو کنن و اونها یه آخر هفته رو با هم بگذرونن!! از اون ور هم دوست دختر و دوست پسر جدید بتونن رفتار های اینا رو با هم ببینن! بعد 2 روز اخر هفته این دو عزیز!! میتونن تصمیم بگیرن که بر گردن به دوست پسر/ دختر قدیمشون یا با همین فعلی ها ادامه بدن! 


 داشتم فک میکردم اگه قرار بود من یه بار دیگه اکس ام رو ببینم چی کار میکردم؟ دیدم احتمالا یه دعوا و کتک کاری اساسی راه میافتاد. اون موقع ها که من با این آدم قطع رابطه کرده بودم فکر میکردم که چه آدم بدی هستم که بعد این همه مدت دارم باهاش بهم میزنم اما، الان، فکر میکنم ای کاش زودتر این کارو میکردم چقدر در اون صورت در زندگی جلو تر بودم. متاسفم از اینکه گذاشتم اینقدر تو اون سال ها روی من تاثیر بزاره. تموم اون سال ها فقط باعث سکون من بود. آآآآی لجم میگیره وقتی بهش فکر میکنم. در آخرش هم منو کرد آدم بده! چون من بودم که این رابطه نکبت رو تموم کردم!!


هه ! البته فک میکنم اگه اکس آقای همسر رو هم میدیدم به همون اندازه کتک کاری میشد. چی کار کنم خوب کلا از اون بشر خوشم نمیاد. هر چند خوشبختانه هیچ وقت ندیدمش اما همون عکس هاش به اندازه کافی لج در بیار هست! حتی اون موقع که منو آقای همسر نسبتی نداشتیم، از دیدن عکس های دوست دختر سابقش مور مورم میشد

کلا دوز خشونتم زده بالا الان!







1

راست میگفت.

اون آفیسری که نشسته پست میز و با یه حرکت قلم پرونده رو رد میکنه براش مهم نیست که داره با این کارش مسیر زندگیه یه آدم رو عوض میکنه.

مسیر زندگی یه آدم، یه خوانواده، یه نسل.


دزیره، منم مثل تو استکهلم رو دوست نداشتم. دلم میخواست میومدم بهت سر میزدم اما با اون هوا و با اون وضع ما نشد که بشه.شهر قشنگی باید باشه وقتی هوا یه کم گرم تر باشه.


تنها خاطره خوبم شد یک ساعتی که تو انگلیش چرچ بودم.